منم آن رند فرزانه از عمادالدین نسیمی غزل 256

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

منم آن رند فرزانه که دادم جان به جانانه

1 منم آن رند فرزانه که دادم جان به جانانه چو از اغیار ببریدم شدم با یار همخانه

2 من آن پیمانه مستی که نوشیدم نیندیشم که گردم مست و از مستی زنم بر سنگ پیمانه

3 من آن می چون بنوشیدم لباس عشق پوشیدم چو بوم از بیت معمورش شدم با کنج ویرانه

4 مکان را و مکانی را نشان پرسی اگر از من برآ بر عرش وجه ما ببین آن روی جانانه

5 نه ملحد داند این معنی نه زاهد و شحنه دعوی (؟) کز این کونین پا بر جای هست این جای شاهانه

6 خطاب سی و دو خطش دلیل از زلف ما بشنو جواب انی اناالله را چو موسی گوی مردانه

7 اگر باور نمی داری که شد روز پسین ظاهر بیا بشنو همه اشیا کنون گویا شدند یا نه

8 همه گویای سی و دو کلام فضل حق گشتند ولی نشنید دیو این را به صد پند و صد افسانه

9 نسیمی گر کنی کاری الهی فضل یزدانت چو از رحمت ببخشاید سجود آرم به شکرانه

عکس نوشته
کامنت
comment