1 آنم که خدای محض در پشت من است وین قوت کاینات در مشت من است
2 منزل که قمر دارد و فرقان که رسول اندر عدد حرف ده انگشت من است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گر سعادت نظری بر من زار اندازد بر سرم سایه سرو قد یار اندازد
2 دور از آن یار و دیارم نظر سعد کجاست تا مرا باز بدان یار و دیار اندازد
1 ای ز سنبل بسته مویت سایبان بر آفتاب زلف مشکینت شب قدر است و رویت ماهتاب
2 مست آن چشم خوشم کز ناتوانی یک نفس همچو بخت خفته ام سربر نمی آرد ز خواب
1 ای رخ جانفزای تو جام جم جهان نما گشته عیان ز روی تو ذات و صفات کبریا
2 حسن خط جمال تو هست چو عین ذات حق ذات حق از جمال تو گشت عیان و رونما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به