- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم که می کنم از درد بی کرانهٔ خویش مگو، مگو ز غم، آرایش زمانهٔ خویش
2 فلک به چرب زبانی، گدای فرصت نیست به مدعی ندهی، گوهر یگانهٔ خویش
3 ز نفخ صور نه توفان نوح بی خطر است چرا نتازد عنقا به آشیانهٔ خویش
4 به وعده گاه تو امید آنقدر بنشاند که در دیار خودم سوخت خانهٔ خویش
5 خراب آتش رمز محبتم عرفی که در شرار نهان می کند زبانهٔ خویش