1 آنم که برون جهد ز کانم گوهر گیرد قلم از تیغ زبانم گوهر
2 هرجا که چو شمع مجلسآرا گردم پیداست ز مغز استخوانم گوهر
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 تا آفت غم لازمه طبع شراب است می بوی خوش و ساغر ما چشم خراب است
2 چون نشکندم دل، که ز پوشیدن رویت آن را که شکستی نرسد، طرف نقاب است
1 کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم شکست نامهای بر پر نبستم در کمان تیرم شکست
2 مرغ تدبیرم به سوی بام وصلش میپرید از قضا در راه بال مرغ تقدیرم شکست
1 آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیست دیگری دارد مصیبت بر سر من خاک چیست
2 هر طرف هست آرزویی در دل صدپارهام در میان لاله و گل اینقدر خاشاک چیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **