-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من بندهٔ آنم که ببوسد دهن تو وز هر دهنی نشنود الا سخن تو
2 ترسم به جنون کار کشد اهل خرد را در سلسلهٔ زلف شکن بر شکن تو
3 اندیشهٔ مردم همه از شور قیامت تشویش من از قامت عاشق فکن تو
4 شاید که شود رنگ به خون دل شیرین هر تیشه که بر سنگ زند کوه کن تو
5 بلبل خجل از زمزمهٔ مرغ دل من گل منفعل از غنچهٔ شاخ چمن تو
6 هر طایر خوش نغمه که در باغ بهشت است حسرت کشد از باغ گل و یاسمن تو
7 از فخر نهد پا به سر یوسف مصری هر دل که در افتاده به چاه ذقن تو
8 پیداست که هرگز ننهد روی به بهبود زخم دل عشاق ز مشک ختن تو
9 بس جامهٔ طاقت که بر اندام فروغی گردیده قبا از هوس پیرهن تو