منم آنکه هر نفسم بدل از مشتاق اصفهانی غزل 146

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

منم آنکه هر نفسم بدل ستمی ز عشوه‌گری رسد

1 منم آنکه هر نفسم بدل ستمی ز عشوه‌گری رسد غم دلبری نشود کهن که ز تازه تازه تری رسد

2 بسریر سلطنت آنصنم زند از نشاط و سرور دم بامید این من و کنج غم که ز یوسفم خبری رسد

3 منم آنکه میکشدم بخون ز خدنگ رشگ شهید خود ز کمان ناز تو ناوکی بغلط چو بر جگری رسد

4 همه زخم حسرتم از لبت من خسته‌دل نبود روا نمکی ز شهد تبسمت بجراحت دگری رسد

5 شده روز من چه شب سیه زندیدنت چه خوش آنزمان که ز چهره پرده برافکنی و شب مرا سحری رسد

6 رهم از محیط غمت چسان که ز سخت‌گیری آسمان نه بساحلی گذرم فتد نه بکشتیم خطری رسد

7 چه کنم اگر من خسته جان به ره وفا نکنم فغان نه نسیمی از طرفی وزد نه ز جانبی خبری رسد

8 چه حذر ز خصم قوی مرا که اگر رسد مددی ز تو سپه عدو شکند بهم بشکستگان ظفری رسد

عکس نوشته
کامنت
comment