- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوی کردم با جفای عشق تو باختم جان در وفای عشق تو
2 جان و دل آمد کمینه ماحضر عاشقانرا از برای عشق تو
3 دارد از شاهان فراغت در جهان هرکه شد از جان گدای عشق تو
4 گشت پر غوغا و آشوب و فتن هر دو عالم از صدای عشق تو
5 ترک عشقت جان به یغما می برد جان و دل بادا فدای عشق تو
6 دارد استغنا ز هر برگ و نوا جان که باشد بی نوای عشق تو
7 برزبان حال بی صوت و حروف بوده عالم در ثنای عشق تو
8 درد عشقت نیست بی درمان ولی هست جانبازی دوای عشق تو
9 در جهان جان اسیری را نبود هیچ مطلوبی ورای عشق تو