- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 راست گویم مُرْوَت از عالم برفت شرم از چشم بنی آدم برفت
2 هم کم و بیشی وفا در خلق بود آن نشد بیش این زمان و کم برفت
3 همدمم غم بود اندر هجر تو شکر کز وصل توام همدم برفت
4 ای بسا دردی که بودم از غمت یافتم وصل ترا دردم برفت
5 آمد امّا پیش ما ننشست دوست پرسشی فرمود و هم دردم برفت
6 از فراقش باز بر خاکم نشاند در غمش از دیده ی ما دم برفت
7 آفتاب روز وصلش باز شد بار دیگر از جهان شبنم برفت