- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم از درد هجران چون گلی زرد شکفته در فراقت با غم و درد
2 به درد روز هجرانت نگارا جدا کردی مرا از خواب و از خورد
3 به غم جفتم ز درد دوری تو چرا داری ز وصل خود مرا فرد
4 شدم در ششدر هجران گرفتار از آن تا باختم با عشق او نرد
5 منم با درد آن عشق پری روی همیشه با دلی گرم و دمی سرد
6 نه مرد عشق او بودم ولیکن بود فرقی تمام از مرد تا مرد
7 جفا از سر گرفتی با من ای دوست که گفتت کز وفا و عهد برگرد
8 ربود از ما قرار و صبر و آرام چرا با ما نگارینم چنین کرد
9 خبر داری که در ایام هجرت غم عشقت بر آورد از جهان گرد