- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نامم به زبان بردن، گیرم که نمیشاید در نامه اگر باشد، سهو القلمی شاید
2 نظاره آن منظر، صاحب نظری باید سرگشته این سودا، ثابت قدمی شاید
3 بر آب زند هر دم، این دیده نمناکم نقش تو و جز نقشت، در دیده نمیشاید
4 چون با سر زلف توست، کار من شوریده کار من اگر دارد، پیچی و خمی شاید
5 با ما نظری میکن، گه گاه که سلطان را در بارهٔ درویشان، کردن کرمی شاید
6 چون گشت علم سلمان، در عشق میندازش در خیلت اگر باشد، ما را قلمی شاید