-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ببست غمزه شوخت بزلف دلبندم بخویش بست و زعالم گسست پیوندم
2 بکشتزار درون تخم مهرت افکندم نهال دوستی این و آن زدل کندم
3 مرا که خاک در دوست داده اند بنقد اگر بهشت بیاری بها که نپسندم
4 مرا که هیچ نسودم لبی بر آن لب نوش چرا بحق نمک میدهی تو سوگندم
5 خبر نداری از اسرار ذوق مستی عشق به بیهده مده ای شیخ بیخبر پندم
6 بیوسف دگران مایلم نه چون یعقوب که جا بسینه کند مهر روی فرزندم
7 مراست لذتی از چاشنی تیر نگاه بیا بیا که بآن نشئه آرزومندم
8 اگر شکایتی آشفته کردم از زخمش نیم صدیق که دعوی بخوبش میبندم
9 بتا زهجر لبان تو تلخ شد کامم بیار بوسه ای از آن لب شکر خندم
10 برای آنکه شوم سرفراز در صف حشر بپای دلدل حیدر چو گو سرافکندم