- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شرم دار ایدل از این دهر رهائی تا چند بیخودی تا به کی و بیهده رائی تا چند
2 نیست کار تو به سامان و کیائی به نوا غره گشتن به چنین کار و کیائی تا چند
3 با چنین مال و بقائی و متاعی که تراست لاف قارونی و دعوی خدائی تا چند
4 تن مقیم حرم و دل به خرابات مغان کرده زنهار نهان زیر عبائی تا چند
5 دنیی و آخرتت هر دو هوس میدارد یک جهت باش چو مردان دو هوائی تا چند
6 ضامن نفس گر اینست بدین راضی شو غم درویشی و بیبرگ و نوائی تا چند
7 از در رحمت حق جوی گشایش چو عبید بر در بستهٔ مخلوق گدائی تا چند