-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دل به غم رخت نهادم از دیده دو جوی خون گشادم
2 نامم چو کنند مرغ زیرک در دام غمت از آن فتادم
3 ما را که بسوخت آتش عشق چون خاک بداده ای به بادم
4 جانا چه کنم که مادر دهر با مهر رخت مگر بزادم
5 تو با دگری نشسته خرّم من با غم روی دوست شادم
6 چون نیست مرا ز وصل تو کام ناچار به هجر دل نهادم
7 بی یاد تو نیستم زمانی یک لحظه نمی کنی تو یادم
8 ای دوست جهان و جان نخواهم چون از دو جهان تویی مرادم