-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عجب شکستهدل و زار و ناتوان شدهام! چنان که هجر تو میخواست، آنچنان شدهام
2 تو آفتابی و من ذره، ترک مهر مکن که در هوای توام، گر بر آسمان شدهام
3 به گفتوگوی تو افسانه گشتهام همهجا به جستوجوی تو آواره جهان شدهام
4 خدای را، دگر، ای باد، سوی من مگذر که من به کوی کسی خاک آستان شدهام
5 چه گویم از تن بیمار و کنج محنت خویش؟ به تنگنای لحد مشت استخوان شدهام
6 دلم ز شادی عالم گرفته است ولی غمی که از تو رسیده است شادمان شدهام
7 از آن شده است، هلالی، دلم شکافشکاف که ناوک غم و اندوه را نشان شدهام