جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

کارم بشد از دست ندانم از جهان ملک خاتون غزل 186

غزل 186 ام از 1809 غزلیات

کارم بشد از دست ندانم که چه حالست

1 کارم بشد از دست ندانم که چه حالست باری دلم از هجر تو در عین ملالست

2 گفتم که شبی زلف تو گیرم خردم گفت باز این چه پریشانی و سودای محالست

3 تا دامن وصل از من دلخسته کشیدی در پیرهن هجر تنم نقش خیالست

4 عمریست که غمناکم و دلشاد نگشتم از اختر شوریده که در عین وبالست

5 گر یوسف یعقوب جمال تو ببیند انگشت تحیر بگزد کاین چه جمالست

6 گیرم که وصال تو بدین بنده حرامست خون دل من ریخته ای، از چه حلالست

7 بر حسن مکن تکیه که چون باز کنی چشم زیبایی دنیا همه در عین زوالست

8 رنجور فراقم به عیادت قدمی نه کاین سوخته دل زنده به امّید وصالست

9 هرگز ز دلم عشق تو نقصان نپذیرد کاین حسن جهانگیر تو در عین کمالست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کارم بشد از دست ندانم که چه حالست

شاعر شعر کارم بشد از دست ندانم که چه حالست چه کسی است ؟

شاعر شعر کارم بشد از دست ندانم که چه حالست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر کارم بشد از دست ندانم که چه حالست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر کارم بشد از دست ندانم که چه حالست چیست ؟

قالب شعر کارم بشد از دست ندانم که چه حالست غزل است

مضمون اصلی شعر کارم بشد از دست ندانم که چه حالست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر