- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر نشینم با تو در خلوت به شادی یک دمی از غبار خود نبیند چشم دل دیگر نمی
2 حاصل از عالم دمی دانم که گویم با تو راز اهل دلرا زین دمی خوشتر ز ملک عالمی
3 ایدل از دلبر مدار امید شادی بهر آنک عاشقانرا بهره از معشوق بس باشد غمی
4 گر خرد داری بگرد بهگزینی پر مگرد کز پی این دور ماند از خلد همچون آدمی
5 ز آتش دل در هوایت این تن خاکی من سوختی گر چشمه چشمم نمیدادی نمی
6 بر کنار چشم او نگذاشت با ابن یمین ز آنچه بودش جز غم و صبری زهر بیش و کمی