گر نشینم با تو در از ابن یمین فریومدی غزل 319

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

گر نشینم با تو در خلوت به شادی یک دمی

1 گر نشینم با تو در خلوت به شادی یک دمی از غبار خود نبیند چشم دل دیگر نمی

2 حاصل از عالم دمی دانم که گویم با تو راز اهل دلرا زین دمی خوشتر ز ملک عالمی

3 ایدل از دلبر مدار امید شادی بهر آنک عاشقانرا بهره از معشوق بس باشد غمی

4 گر خرد داری بگرد بهگزینی پر مگرد کز پی این دور ماند از خلد همچون آدمی

5 ز آتش دل در هوایت این تن خاکی من سوختی گر چشمه چشمم نمیدادی نمی

6 بر کنار چشم او نگذاشت با ابن یمین ز آنچه بودش جز غم و صبری زهر بیش و کمی

عکس نوشته
کامنت
comment