نشسته ام مترصّد از حکیم نزاری قهستانی غزل 580

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

نشسته ام مترصّد که یار باز آید

1 نشسته ام مترصّد که یار باز آید قرارداد مگر به قرار بازآید

2 چو حلقۀ کمرش در میان کنم دستی گر به وعدۀ بوس و کنار باز آید

3 مگر موافقِ بختم شود چو اخترِ سعد خلافِ قاعدۀ روزگار بازآید

4 رقیب مانع او شد ولی مگر هم زود چو بگذرد دیِ هجران بهار باز آید

5 اگرچه دیر شد از رفتنش ولی دارم امّیدِ آن که پس از انتظار باز آید

6 یکی چو با شۀ حسنش شکارگر نبود اگر به جکسۀ بختم هزار بازآید

7 بگو به یارِ سفر کرده ای صبا زنهار به خونِ ما نخورد زینهار بازآید

8 هنوز بر پیِ دل می روم ز بی کاری بدان امید که روزی به کار باز آید

9 رباب وار کشم گوش مالِ دعدِ فراق مگر به چنگِ نزاریِ زار بازآید

10 دلی پر از گله دارم ز دوستانِ دو روی تهی کنم اگرم رازدار بازآید

عکس نوشته
کامنت
comment