1 بیمار تو شدم به عیادت نیامدی سوی مرید خود به ارادت نیامدی
2 رنجوریم فزود چو در پرسشم قدم رنجه نکردی و به عیادت نیامدی
3 گویند در ثواب عیادت عبادت است قصد ثواب را به عیادت نیامدی
4 از بخت نامساعد من ای همای قدس برمن فکنده ظل سعادت نیامدی
5 هرگز به حسن ماه نسنجید خویش را کز وی چو آفتاب زیادت نیامدی
6 عاشق کشی به تیغ جفا عادت تو بود با ما چه شد که بر سر عادت نیامدی
7 جامی به شهد و شیر چو هر بوالهوس نمیر گر تیغ عشق اهل شهادت نیامدی
دیدگاهها **