-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دو چشم یار اسیرم که همی زنند تیرم به من غریب رحمی که به کافران اسیرم
2 چو بکوی و قد او شیفته ام اگر چه واعظ دهدم ز روضه و حور فسانه کی پذیرم
3 اجلم رقیب و عمرم شده آن لب روان بخش نه از آن بود گریزم نه ازین بود گریزم
4 من از آرزوی آن تیغ هلاک و او کشد غیر بکشید جای آنست ز غیرت ار نمیرم
5 به من از تو جور ناید به کجا رسد وصالت که ترا جناب عالی من زار بس حقیرم
6 چو به میهمانم آیی کشم آه و نیم جانی که جزین متاع نبود ز قلیل و از کثیرم
7 پی یک نظر به کوی تو درآمدم چو فانی نظری نهفته گه گه تو ز حال وامگیرم