1 دارم ز جدایی غزالی که مپرس در جان و دل اندوه و ملالی که مپرس
2 گوئی چه بود درد تو دردی که مگوی پرسی چه بود حال تو حالی که مپرس
1 با حریفان چو نشینی و زنی جامی چند یاد کن یاد ز ناکامی ناکامی چند
2 بی تو احوال مرا در دل شبها داند هر که بی هم چو تویی صبح کند شامی چند
1 کجایی در شب هجران که زاریهای من بینی چو شمع از چشم گریان اشکباریهای من بینی
2 کجایی ای که خندانم ز وصلت دوش میدیدی که امشب گریههای زار و زاریهای من بینی
1 گل خواهد کرد از گل ما خاری که شکسته در دل ما
2 از کوی وفا برون نیائیم دامنگیر است منزل ما