منکه دارم از مژه بر از امیرعلیشیر نوایی غزل 16

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

منکه دارم از مژه بر دیده چندین خار را

1 منکه دارم از مژه بر دیده چندین خار را جمله در چشمم نروبم گر در خمار را

2 میفروش از لطف بنماید حریفان چاره چیست بهر می وجه کم و مخموری بسیار را

3 چرخ پر انجم شود از مکر شیخ اندر سماع چون بپوشد بخیه کرده فرقه پندار را

4 ترک دین و زهد چون فرمودیم ای مغبچه باز کن خشت خم و بگشا گره زنار را

5 دور ساغر را غنیمت دان که نقاش ازل کرده مبهم سر این نه گردش پرگار را

6 در خرابات مغان رندان دریا دل دهند از پی یک جرعه می این گنبد زر کار را

7 عمر ضایع شد به لا یعنی پی آخر نفس یک نفس هم صرفه می‌کن بهر استغفار را

8 چون من آلوده جویم چونکه بگشادند باز بر رخ پاکان عالم پرده اسرار را

9 فانیا راه فنا نتوان به پندار و خودی قطع این ره بایدت بفکن ز خود این بار را!

عکس نوشته
کامنت
comment