1 دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، های ای دل، بزن از سینه صفیری به اثر، های
2 بر بوم و برم تاخته سیلاب حوادث از خانه خرابان توام، های هنر، های
3 آرام وطن گر سفری شد، عجبی نیست ما را که چو دل، رفته عزیزی به سفر، های
1 شتابان از جهان چون برق رفتن خوش بود ما را که از داغ عزیزان نعل بر آتش بود ما را
2 گریبان را به دست عقل دادن نیست دانایی درین وادی جنونی تا گریبانکش بود ما را
1 لازم بود مکان طربناک، شیشه را کردم نهفته، در بغل تاک، شیشه را
2 حکم خرد به میکده جاری نمی شود اینجا ز محتسب نبود باک، شیشه را
1 در زیر لب آوازه شکستیم فغان را گوشی بنما تا بگشاییم زبان را
2 شد سامعه ها چشمهٔ سیماب، گشاید دیگر صدف ما به چه امّید دهان را؟