1 دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، های ای دل، بزن از سینه صفیری به اثر، های
2 بر بوم و برم تاخته سیلاب حوادث از خانه خرابان توام، های هنر، های
3 آرام وطن گر سفری شد، عجبی نیست ما را که چو دل، رفته عزیزی به سفر، های
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آلودهای به خون من جان نثار دست کارم تمام تا نکنی بر مدار دست
2 باید نوازشی دل بی طاقت مرا گاهی بکش به سلسلهٔ تابدار دست
1 چشمم گشوده است در فیض نوبهار از داغ، ریخته ست دلم طرح لاله زار
2 منت خدای راکه به عون عنایتش منت پذیر نیستم از خلق روزگار
1 وفاپیشگان، دوستداران خدا را بگویید آن یار دیر آشنا را
2 که بیگانگی تا کی و چند، ظالم؟ چه شد مهربانی، چه آمد وفا را؟
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **