- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز چشمم ریخت چندان آب کامد خون ز دنباله کنون افتد به جان خون دلم پرکاله پرکاله
2 چه خیزد بی تو از گشت چمن چون ساقی دورم دهد در بزم گل خون جگر از ساغر لاله
3 به هر باغی که سوزم بی تو از ژاله چه باک آنجا که چون باران گدازد زآه گرمم در هوا ژاله
4 چو جان جا در دلم داری هم آنجا گوش کن جانا که من از ضعف نتوانم که از دل برکشم ناله
5 لبت را نسیم جانی وام دادم تا پس از مردن بیا جانا که از هجران رسید آن وام را حاله
6 حوالت کن به من چون در مزاجت گرمی آرد می که داغ تب به جانم به که بر لبهات تبخاله
7 به خوبان روی کن جامی که درس عشق به داند جوان چارده ساله ز پیر چارصد ساله