- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر گل دگر چمن دگر و نهال دگر
2 بس است در شب هجر توام توانایی همین قدر که زحالی روم بحال دگر
3 امیدوار به عفوم، چنانکه می ترسم مباد بیم گناهم شود و بال دگر
4 نشست تا به دلم چون نگین بر انگشتر فزوده جوهر حسن ترا جمال دگر
5 ز آه ما که شد امروز تیره آینه ات کشیده ایم ز روی تو انفعال دگر
6 ز قید نفس رهایی بسعی ممکن نیست ز دام خویش پریدن توان به بال دگر
7 شنیدن خبر مرگ همگنان جویا بس است هر دل زنده گوشمال دگر