محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

بیرون شدم از بزمت ای شمع از محتشم کاشانی غزل 42

غزل 42 ام از 972 غزلیات از رسالهٔ جلالیه

بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان

1 بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان هم دشمنی کردم به خود هم دوستی با دشمنان

2 دامن‌فشان رفتم برون زین انجمن وز غافلی نقد وصالت ریختم در دامن تر دامنان

3 چون رفتم از مجلس برون غافل ز ارباب غرض کارم به یکدم ساختند آن فتنه در بزم افکنان

4 از نیم شب برگشتنم یاران به طعن و سرزنش ز انگیز آن ابرو کمان بر جان من ناوک زنان

5 من سر به جیب انفعال استاده تا بر جرم من دامان عفوی پوشد آن سرخیل گل پیراهنان

6 از بهر عذر سهو خود هرچند کردم سجدها چون بت نجنبانید لب آن زبده سیمین تنان

7 لازم شد اکنون محتشم کری کنون شمشیر هم تا من به زنهار ایستم بر دست این در گرد نان

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان

شاعر شعر بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان چه کسی است ؟

شاعر شعر بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان محتشم کاشانی می باشد.

شعر بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان چیست ؟

قالب شعر بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان غزل است

مضمون اصلی شعر بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.