- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سر کوی تو دارم سر سربازی باز صید شد مرغ ظفر، چون نکند بازی باز؟
2 سیر شد خاطرم از گوشه نشینی، دارم همچو چشم خوش تو خانه براندازی باز
3 می دهد جان به هوای سر زلف تو نسیم با من او را ز کجا شد سر انبازی باز
4 در سراپای تو، ای سرو روان می بینم که همه حسن و همه لطف و همه نازی باز
5 کرده ای حاجب، ابروی کماندار ای مه تا دل خلق به تیر مژه اندازی باز
6 دل سودازده بر آتش غم سوخت چو عود ای طبیب دل من چاره چه می سازی باز؟
7 تو بدین قامت اگر در چمن آیی روزی نزند سرو سهی لاف سرافرازی باز
8 جان بیمار نسیمی به جدایی تا کی چون تن شمع بسوزانی و بگدازی باز