بر سر کوی تو دارم سر از عمادالدین نسیمی غزل 160

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

بر سر کوی تو دارم سر سربازی باز

1 بر سر کوی تو دارم سر سربازی باز صید شد مرغ ظفر، چون نکند بازی باز؟

2 سیر شد خاطرم از گوشه نشینی، دارم همچو چشم خوش تو خانه براندازی باز

3 می دهد جان به هوای سر زلف تو نسیم با من او را ز کجا شد سر انبازی باز

4 در سراپای تو، ای سرو روان می بینم که همه حسن و همه لطف و همه نازی باز

5 کرده ای حاجب، ابروی کماندار ای مه تا دل خلق به تیر مژه اندازی باز

6 دل سودازده بر آتش غم سوخت چو عود ای طبیب دل من چاره چه می سازی باز؟

7 تو بدین قامت اگر در چمن آیی روزی نزند سرو سهی لاف سرافرازی باز

8 جان بیمار نسیمی به جدایی تا کی چون تن شمع بسوزانی و بگدازی باز

عکس نوشته
کامنت
comment