-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت موی سفید کردم جاروب آستانت
2 ای از هلال ابرو بر آفتاب تابان مشکین کمان کشیده من چون کشم کمانت
3 کم زن گره میان را بر قصد من که ترسم تاب گره نیارد از نازکی میانت
4 لعل تو جان و من هم دارم رمیده جانی بنشین دمی که بادا جانم فدای جانت
5 سودم جبین به راهت گفتی مجو زیانم یارب خدا ببخشد صبری برین زیانت
6 من کیستم که چینم برگی ز گلبن تو کاشم خلد به سینه خاری ز بوستانت
7 یک بوسه وعده کردی لعل لبت ضمان شد خود لطف کن وگرنه بستانم از ضمانت
8 خوی پاک کن خدا را از رخ که شست ما را لوح صبوری از دل رخسار خوی چکانت
9 دشنامی از زبانت باشد مراد جامی یا از زبان آن کس کو گوید از زبانت