جامی

جامی

جامی
جامی

پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت از جامی غزل 112

غزل 112 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت

1 پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت موی سفید کردم جاروب آستانت

2 ای از هلال ابرو بر آفتاب تابان مشکین کمان کشیده من چون کشم کمانت

3 کم زن گره میان را بر قصد من که ترسم تاب گره نیارد از نازکی میانت

4 لعل تو جان و من هم دارم رمیده جانی بنشین دمی که بادا جانم فدای جانت

5 سودم جبین به راهت گفتی مجو زیانم یارب خدا ببخشد صبری برین زیانت

6 من کیستم که چینم برگی ز گلبن تو کاشم خلد به سینه خاری ز بوستانت

7 یک بوسه وعده کردی لعل لبت ضمان شد خود لطف کن وگرنه بستانم از ضمانت

8 خوی پاک کن خدا را از رخ که شست ما را لوح صبوری از دل رخسار خوی چکانت

9 دشنامی از زبانت باشد مراد جامی یا از زبان آن کس کو گوید از زبانت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت

شاعر شعر پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت چه کسی است ؟

شاعر شعر پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت جامی می باشد.

شعر پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت چیست ؟

قالب شعر پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت غزل است

مضمون اصلی شعر پیرانه سر کشیدم سر در ره سگانت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی