سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

من حیران نه آن صیدم که از از سلمان ساوجی غزل 282

غزل 282 ام از 897 غزلیات

من حیران نه آن صیدم که از قید تو بگریزم

1 من حیران نه آن صیدم که از قید تو بگریزم به کوشش می‌کشم خود را که بر فتراکت آویزم

2 مرا هر زخم شمشیرت، نشان دولتی باشد ندانم عاقبت بر سر چه آرد دولت تیزم؟

3 پس از من بر سر خاکم، اگر روزی گذار افتد بیابی در هوایت من چو گرد از خاک برخیزم

4 چنان بر صورت شیرین من بیچاره مفتونم که در خاطر نمی‌گنجد خیال ملک پرویزم

5 چو آب آشفته جان بر کف روانم تا کجا سروی چو قد و قامتت بینم روان در پایش آویزم

6 نه جای آنکه در کوی وصال یار بنشینم نه پای آنکه از دست فراق یار بگریزم

7 برو زاهد چه ترسانی مرا از آتش دوزخ منم پروانه عاشق که از آتش نپرهیزم

8 ز چندین گفته سلمان یکی در گوش کن باری نه از گوهر کمست آخر سخنهای دلاویزم

9 گهر در گوش بسیاری نماند لیک بعد از من بسی در گوشها ماند، حدیث گوهر آمیزم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من حیران نه آن صیدم که از قید تو بگریزم

شاعر شعر من حیران نه آن صیدم که از قید تو بگریزم چه کسی است ؟

شاعر شعر من حیران نه آن صیدم که از قید تو بگریزم سلمان ساوجی می باشد.

شعر من حیران نه آن صیدم که از قید تو بگریزم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر من حیران نه آن صیدم که از قید تو بگریزم چیست ؟

قالب شعر من حیران نه آن صیدم که از قید تو بگریزم غزل است

مضمون اصلی شعر من حیران نه آن صیدم که از قید تو بگریزم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر