سر نمی تابم ز شمشیر حبیب از هلالی جغتایی غزل 39

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

سر نمی تابم ز شمشیر حبیب

1 سر نمی تابم ز شمشیر حبیب هر چه آید بر سر من، یا نصیب!

2 دل بدرد آمد من بیچاره را چاره درد دلم کن، ای طبیب

3 ای که گویی: چونی و حال تو چیست؟ من غریب و حال من باشد غریب

4 تا رقیبت هست ما را قدر نیست نیست گردد، یارب! از پیشت رقیب

5 زار می نالد هلالی، بی رخت آن چنان کز حسرت گل عندلیب

عکس نوشته
کامنت
comment