-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جز مهر تو ای مه سروکارم به کسی نیست جز خاک سر کوی تو بر سر هوسی نیست
2 شد لال جرس در ره عشق تو چو داند خوشتر ز فغان دل پر خون جرسی نیست
3 روزی تو کنی یاد اسیران که چو بینی از ما به جز از مشت پری در قفسی نیست
4 گفتی که به بالین تو آیم دم مردن افسانه اگر نیست مرا جز نفسی نیست
5 سر رشته کار دو جهان رفته ز دستم زانرو که به زلفین توام دسترسی نیست
6 پنداشتم آن دانه خال است به دام است اکنون شدم آگه که ره پیش و پسی نیست
7 بینید غرورش که پس از کشتن(صامت) میگفت منم قاتل و کاری به کسی نیست