سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

من هشیار با مستان ندارم از سلمان ساوجی غزل 307

غزل 307 ام از 897 غزلیات

من هشیار با مستان ندارم روی بنشستن

1 من هشیار با مستان ندارم روی بنشستن که می‌گویند بشکن عهد و بی‌شرمیست بشکستن

2 حدیث دوستان در است و نتوانم شکستن در ولیکن عهد بتوانم که بازش می‌توان بستن

3 نیم صافی که برخیزم چو صوفی از سر دردی چو دردی در بن خمخانه خواهم رفت و بنشستن

4 همی خواهم من این نوبت ز تو به توبه کلی بدست شاهدان کردن، ز دست زاهدان رستن

5 من مسکین به سودای پری رویی گرفتارم که باد صبح نتواند ز بند زلف او جستن

6 به سودای تو صد زنجیر روزی بگسلم از هم ولیکن رشته پیوند نتوانیم بگسستن

7 مرا پیوند من با من، جدایی داده است از تو کنون سلمان ز من خواهد بریدن، بر تو پیوستن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من هشیار با مستان ندارم روی بنشستن

شاعر شعر من هشیار با مستان ندارم روی بنشستن چه کسی است ؟

شاعر شعر من هشیار با مستان ندارم روی بنشستن سلمان ساوجی می باشد.

شعر من هشیار با مستان ندارم روی بنشستن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر من هشیار با مستان ندارم روی بنشستن چیست ؟

قالب شعر من هشیار با مستان ندارم روی بنشستن غزل است

مضمون اصلی شعر من هشیار با مستان ندارم روی بنشستن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر