- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم وگر پرسی چه میخواهی؟ تو را خواهم تو را خواهم
2 نمیخواهم که با سردی چو گل خندم ز بیدردی دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم
3 چه غم کان نوش لب در ساغرم خونابه میریزد من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم
4 ز شادیها گریزم در پناه نامرادیها به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم
5 چنان با جان من ای غم درآمیزی که پنداری تو از عالم مرا خواهی من از عالم تو را خواهم
6 به سودای محالم ساغر می خنده خواهد زد اگر پیمانهٔ عیشی در این ماتمسرا خواهم
7 نیابد تا نشان از خاک من آیینهرخساری رهی خاکستر خود را همآغوش صبا خواهم