1 من بلبلم و گلبن من یار منستی آن طرف بناگوش، سمن زار منستی
2 میدان جهان، تنگ بود کوکبه ام را منصورم و این دار فنا دار منستی
3 گفتی دل و جان صرف شود، در سر کارم این کار رقیبان نبود، کار منستی
1 ای شور خیالت، نمک زخم جگرها مجنون بیابان سراغ تو، نظرها
2 بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها
1 هرگز نرسد رشحهٔ کامی به لب ما گردون کر و لال است زبان طلب ما
2 ما همره بختیم و تو همسایه خورشید ساکن نتوان کرد به کافور، تب ما
1 ای نام تو زینت زبانها حمد تو طراز داستانها
2 تا دام گشاد، چین زلفت افتاد خراب، آشیانها