-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبحدم عرض چمن کن که هوا معتدل است وز نم نیم شبی راه نه گرد و نه گل است
2 تخته خاک ز بس گل که دمیده ست ز گل لوح صورت گری خامه زنان چگل است
3 ابر گو سایه مینداز که گرد لب جوی سایه نارون و بید به هم متصل است
4 بسته در شاخ گلی خرم و خندان دل خویش هر که چون غنچه درین فصل ز ارباب دل است
5 بر لب کشت چرا سرخ برآمد لاله گرنه در دور گل از ساغر خالی خجل است
6 محتسب گر نزند بر خم می سنگ ستم هر جفایی که کند در حق مستان بحل است
7 بوستان دلکش و می بیغش و یاران سرخوش جامی از زهد خود امروز عجب منفعل است