صبحدم عرض چمن کن که هوا معتدل است از جامی غزل 138

صبحدم عرض چمن کن که هوا معتدل است

1 صبحدم عرض چمن کن که هوا معتدل است وز نم نیم شبی راه نه گرد و نه گل است

2 تخته خاک ز بس گل که دمیده ست ز گل لوح صورت گری خامه زنان چگل است

3 ابر گو سایه مینداز که گرد لب جوی سایه نارون و بید به هم متصل است

4 بسته در شاخ گلی خرم و خندان دل خویش هر که چون غنچه درین فصل ز ارباب دل است

5 بر لب کشت چرا سرخ برآمد لاله گرنه در دور گل از ساغر خالی خجل است

6 محتسب گر نزند بر خم می سنگ ستم هر جفایی که کند در حق مستان بحل است

7 بوستان دلکش و می بیغش و یاران سرخوش جامی از زهد خود امروز عجب منفعل است

عکس نوشته
کامنت
comment