1 شبهای دراز بیشتر بیدارم نزدیک سحر روی به بالین دارم
2 من بیدارم که دیده بی دیدن دوست در خواب رود خیال می پندارم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای دیده گشته در غم هجر تو چون شراب وای دل بر آتش غم عشقت شده کباب
2 ای سرو راستی که قدی خوش کشیده ای در بوستان عشق سر از سوی ما متاب
1 صبا چه گفت ز دلدار خشم رفتهٔ ما کجا مقام گرفت آن مه دوهفتهٔ ما
2 نشسته در دل محزون ما شب و روزست خیال روی نگار ز چشم رفتهٔ ما
1 ای سرو چمن چو قامتت راست با ما تو بگو که آن چه بالاست
2 میلت سوی ما بدی همیشه این سرکشی تو از چه برخاست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به