- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که هستم من مهجور ز جانت مشتاق من نه تنها، که شده جمله جهانت مشتاق
2 سرو با این همه سرسبزی و رعنایی او به قد و قامت چون سرو روانت مشتاق
3 نه که مشتاق منم بر قد چون نارونت گشت از جان و روان سرو روانت مشتاق
4 تشنه بر آب روان بین تو که چون مشتاقست دل غمدیده ی ما هست چنانت مشتاق
5 تن چون مورد ضعیفم که چو مو شد ز غمت همچو مویت شده بر موی میانت مشتاق
6 چون سکندر دل شوریده ی سرگردانم گشته بر چشمه ی حیوان دهانت مشتاق
7 گل خوش بوی که مشهور به رنگست و به بوی شده بر روی دلارا چو روانت مشتاق