بختم دو دیده بر سر زلفین از جهان ملک خاتون غزل 140

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

بختم دو دیده بر سر زلفین یار بست

1 بختم دو دیده بر سر زلفین یار بست وز غصّه ی زمانه غدّار دون برست

2 تا چهره ی جمال تو در پیش دل گشاد نقشی بجز خیال توأم دیده بر نبست

3 باری خلیل خاطر ما هر صور که دید جز صورت خیال تو در یکدگر شکست

4 از پا درآمدم ز غم هجر او و هیچ نگرفت یک شبم ز سر لطف یار دست

5 چشمان مست تو به ستم خون دل بریخت بیچاره بی دلی چه کند با نگار مست

6 در وقت صبح روی چو خورشید جلوه داد در باغ گل ز شرم رخش در عرق نشست

7 برخاست در میان چمن سرو قامتش چون زلف خویشتن دل سرو سهی شکست

عکس نوشته
کامنت
comment