جامی

جامی

جامی
جامی

به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم از جامی غزل 234

غزل 234 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم

1 به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم دلی که بگسلم از عشق با چه پیوندم

2 ز عمر رفته مرا نیست حسرتی چندان جز آنکه عمر نه در عشق رفت یکچندم

3 به طعن نام سگی می نهد رقیبم داغ خوشم به داغ سگی چون تویی خداوندم

4 تو تیغ در کف و من زیر تیغ تو از ذوق چو زخم عرقه به خون لب گشاده می خندم

5 مرا همیشه دعا از بلا سپر می بود چو تیر غمزه ات آمد سپر بیفکندم

6 چو دم ز شعر زنم عیب من مکن جامی که شعر خوش هنر و من به آن هنرمندم

7 ز طعن زاده طبعم زبان نطق ببند که طعن او به مثل هست طعن فرزندم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم

شاعر شعر به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم چه کسی است ؟

شاعر شعر به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم جامی می باشد.

شعر به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم چیست ؟

قالب شعر به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم غزل است

مضمون اصلی شعر به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.