1 در جستن جام جم جهان پیمودم روزی ننشستم و شبی نغنودم
2 ز استاد چو وصف جام جم پرسیدم آن جام جهان نمای جم، من بودم
این رباعی از خیام هست، اون را دزدیدن
1 ای دل، ز شراب جهل، مستی تا کی؟ وی نیست شونده، لاف هستی تا کی؟
2 ای غرقهٔ بحر غفلت، ار ابر نهای تر دامنی و هوا پرستی تا کی؟
1 سمع و بصر و زبان و دستم، همه اوست من نیستم و هستیِ هستم همه اوست
2 این هستی موهوم، خیالی است صریح زین هستی موهوم چو رستم، همه اوست
1 معلوم نمیشود چنین از سر دست کاین صورت و معنی ز چه رو در پیوست
2 اسرار به جملگی به نزد هر کس آنگاه شود عیان که صورت بشکست
این رباعی از خیام هست، اون را دزدیدن