من همچو گلزار ارم، گل گل از هلالی جغتایی غزل 34

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

من همچو گلزار ارم، گل گل ترا رخسارها

1 من همچو گلزار ارم، گل گل ترا رخسارها وز آرزوی هر گلی در سینه دارم خارها

2 گر بی تو بگشایم نظر بر جانب گلزارها از خار در چشمم فتد گلها و از گل خارها

3 دی خوب بودی در نظر، امروز از آن هم خوب تر خوبند خوبان دگر، اما نه این مقدارها

4 تو با قد افراخته، ره سوی باغ انداخته سرو از خجالت ساخته جا در پس دیوارها

5 مصر ملاحت جای تو، در چار سو غوغای تو تو یوسف و سودای تو سود همه بازارها

6 سر در رهت بنهاده ام، دل در هوایت داده ام من تازه کار افتاده ام، کار منست این کارها

7 هر دم بجست و جوی تو صد بار آیم سوی تو هر بار پیش روی تو خواهم که میرم بارها

8 من، همچو چنگ از عربده، در سینه صد ناخن زده صد ناله زار آمده، از هر رگم چون تارها

9 می نوش بر طرف چمن، نظاره کن بر یاسمن تا من بکام خویشتن بینم در آن رخسارها

10 ای محرم راز نهان، در پند من مگشا زبان کز نام و ناموس جهان، دارد هلالی عارها

عکس نوشته
کامنت
comment