من به بیداری شبهای غمت از آشفتهٔ شیرازی غزل 832

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

من به بیداری شبهای غمت معروفم

1 من به بیداری شبهای غمت معروفم بصفات سگ کویت صنما موصوفم

2 نیست محروم تر از وصل تو کس چون من زار گرچه در عشق تو اندر همه جا معروفم

3 بامیدی که دم قتل ببینم رویت جان بکف منتظر از کشتن خود مشعوفم

4 تا که عکس تو به بتخانه آذر افتاد از حرم شوق تو کرده است عنان معطوفم

5 گفتم آشفته برو از خم زلفش بیرون گفت حاشا که گذارم وطن مألوفم

6 منکه وقف است زبانم بمدیح حیدر حاش لله که کس این کار کند موقوفم

7 یار در پرده و ساقی بده آن جام صفا شاید از لطف تو این پرده شود مکشوفم

عکس نوشته
کامنت
comment