- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کریمی که در آفاق جهان نیست چون صیت تو عالم گردی
2 بحر با همّت تو بسته کفی صبح با خاطر تو دم سردی
3 طرفه دردیست فراقت الحق که دهد یاوری هر دردی
4 پای مردیم طمع بود ز صبر خود کسی دید چنان نامردی
5 کاش چندانش درنگی بودی که دلم شربتی از غم خوردی
6 غم هجران تو با من زین بار بیش از ین پیشترم آزردی
7 نه بر آن گونه بیازرد مرا که ازین پیشترم آزردی
8 آنچنان گرد برآوردم از من که ز من نیز نخیزد گردی
9 بودی از شوق گران بار ار نی باد خود سوی توام آوردی
10 از پی وصل چنان هجر چنین! آری بی خار نباشد وردی