1 ای قلزم سرگرم تلاطم گشته شورانگیز محیط و قلزم گشته
2 هر ساعتی از تو هر زمانی در تو صد موج پدید گشته و گم گشته
1 جهان روشن ز مهر عالمافروزی که من دارم دلی تاریکتر از شب بود روزی که من دارم
2 بیا و از زلال وصل بنشان آتشم تا کی جگرها سوزد از آه جگرسوزی که من دارم
1 اشکم بود آن گل که گلابش همه خونست چشمم بود آن چشمه که آبش همه خونست
2 آن چشمه بود عشق که آبش همه خونست جامیست محبت که شرابش همه خونست
1 از پی احیای من روح روان من بیا قالب بیجانم از هجر تو جان من بیا
2 چون زدی تیری و بر خاکم فکندی بر سرم از قفای تیر خود ابروکمان من بیا