فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

شدم به میکده ساقی مرا از فروغی بسطامی غزل 449

غزل 449 ام از 549 غزلیات

شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی

1 شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی فغان که چشمه رحمت نزد بر آتشم آبی

2 دل گرفتهٔ من وا نشد ز هیچ بهاری دهان غنچهٔ من تر نشد ز هیچ سحابی

3 نشستم از سر زلفش ولی به روز سیاهی گذشتم از بر چشمش ولی به حال خرابی

4 اگر نه با لب و چشمش فتاد کار تو ای دل پس از برای چه آخر همیشه بی خور و خوابی

5 اگر چه جان به لب آمد ولیکن از لب جانان نموده‌ایم سوالی، شنیده‌ایم جوابی

6 چنان به روز جزا خسته بودم از شب هجران که التفات نکردم به هیچ گونه عذابی

7 ز بس که صید حقیرم، ندوختند به تیرم نبرد نام مرا هیچ کس به هیچ حسابی

8 تمام شهر ندارد گناه کار تر از ما که غیرت خدمت رندان نکرده‌ایم ثوابی

9 نظر به جانب شاهان نمی‌کنی ز تکبر مگر که بنده شاهنشه سپهر جنابی

10 ستوده ناصردین شه خدایگان سخن دان که هر کسی به مدیحش رقم نمود کتابی

11 فروغی از غم دوری ضرورت است صبوری ولی دریغ که در دل نمانده طاقت و تابی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی

شاعر شعر شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی چه کسی است ؟

شاعر شعر شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی فروغی بسطامی می باشد.

شعر شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی چیست ؟

قالب شعر شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی غزل است

مضمون اصلی شعر شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر