1 مجنون پریشان توَم دستم گیر چون می دانی کان توَم دستم گیر
2 هر بی سر و پای دستگیری دارد من بی سر و سامان توَم دستم گیر
1 در هیچ سری مایهٔ اسراری نه کس را خبر از اندک و بسیاری نه
2 هر طایفه ای گرفته کاری بر دست و آنگاه به دست هیچ کس کاری نه
1 در راه طلب عُجب خطایی است بزرگ تسلیم و رضا مهر گیایی است بزرگ
2 در راه بماندنت خطایی نبود افتادنت از راه خطایی است بزرگ
1 زنهار تو ای دل زخدا آگه باش چندانک تو را جهد بود در ره باش
2 در بند زر و سیم تو تاکی باشی رو طالب لا اله الّا الله باش