- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا درین تن و این دیدۀ چو لاله ستان همی فزاید نور و همی فروزد جان
2 وزین فروزش جان و از آن فزایش نور نداد بهره از آن چهره جز مرا یزدان
3 اگر بچشم کسان دلربای من نه نکوست سپاس از آن که نکوی منست و زشت کسان
4 ز گرگ چون رمه ایمن بود چنان نبود که در فراغ تن آسان بود همیشه شبان
5 من آن کسم که مرا در خیال چهرۀ او نگارخانه شود خانه پر می و ریحان
6 وگر بچهرۀ او ژرف ژرف در نگری گمان برم که تو بر عشق او کنی تاوان
7 بزرگوار خدایا ، که شکل یک صورت مرا نمود چنین و ترا نمود چنان
8 مرا روان و زبانی ز کردگار عطاست بمهر و مدح همی پرورم روان و زبان
9 روان بمهر نگاری که اوست فخر زمین زبان بمدح بزرگی که اوست فخر جهان
10 وجیه دولت ابوعاصم ، آنکه عصمت او همی حصار کند بر حریم او سبحان