-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز در دام بلا افتادهام باز در چنگ عنا افتادهام
2 این همه غم زان سوی من رو نهاد کز رخ دلبر جدا افتادهام
3 یاد ناورد آن نگار بیوفا از من بیچاره، تا افتادهام
4 دست من نگرفت روزی از کرم تا ز دست او ز پا افتادهام
5 ننگ میدارد ز درویشی من چون کنم؟ چون بینوا افتادهام
6 بر درش گر مفلسان را بار نیست پس من مسکین چرا افتادهام؟
7 هم نیم نومید از درگاه او گرچه درویش و گدا افتادهام
8 عاقبت نیکو شود کارم، چو من بر سر کوی رجا افتادهام
9 هان! عراقی، غم مخور، کز بهر تو بر در لطف خدا افتادهام