- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قدح تا گرفتم بهاری به سر رفت بهاری مگو، روزگاری به سر رفت
2 دراز است چون زلف، مدّ حیاتی که در سایه گلعذاری به سر رفت
3 سر آمد مرا شمع سان زندگانی به پا شعله آمد، شراری به سر رفت
4 کسی رفته معراج افتادگی را که چون سایه در رهگذاری به سر رفت
5 اگر عمر هر کس به کاری به سر رفت مرا عمر در پای یاری به سر رفت
6 نیاسودم امروز از بیم فردا که مستی به فکر خماری به سر رفت
7 سواد جهان چیست در چشم عارف؟ سواری در آمد، غباری به سر رفت
8 نبودم حزین ، در میان نکهت آسا مرا فصل گل در کناری به سر رفت