بسی درد از غم عشقت کشیدم از کمال خجندی غزل 696

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

بسی درد از غم عشقت کشیدم

1 بسی درد از غم عشقت کشیدم ز بی دردی بتر دردی ندیدم

2 یکایک درد من درمان پذیرفت از آن دم کز تواین شربت چشیدم

3 به نیم اندوه از صد غضه رستم به یک درد از هزاران غم رهیدم

4 من آن مرغم که در دام بلایت چو پیچیدم غم و درد تو چیدم

5 فغان خود من سرگشته زین درد رساندم بر فلک هر جا رسیدم

6 طبیب عاشقانت نام کردند چو دردت بر همه درمان گزیدم

7 به اوصاف کمال امروز از عشق از آن فردم که همدرد فریدم

عکس نوشته
کامنت
comment