- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسی درد از غم عشقت کشیدم ز بی دردی بتر دردی ندیدم
2 یکایک درد من درمان پذیرفت از آن دم کز تواین شربت چشیدم
3 به نیم اندوه از صد غضه رستم به یک درد از هزاران غم رهیدم
4 من آن مرغم که در دام بلایت چو پیچیدم غم و درد تو چیدم
5 فغان خود من سرگشته زین درد رساندم بر فلک هر جا رسیدم
6 طبیب عاشقانت نام کردند چو دردت بر همه درمان گزیدم
7 به اوصاف کمال امروز از عشق از آن فردم که همدرد فریدم