دارم از عشق و جنون سلسله از حزین لاهیجی غزل 556

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

دارم از عشق و جنون سلسله جنبانی چند

1 دارم از عشق و جنون سلسله جنبانی چند در میان تاول آواره بیابانی چند

2 در ره شوق، من و سینه ی نالان جرس عرضه کردیم به هم چاک گریبانی چند

3 من و مینای می و شمع، ز خونین جگری می نماییم به هم دیدهٔ گریانی چند

4 می زند مشک، به داغ دل ما منتظران شکن آموزی آن طرّه، به پیمانی چند

5 داستان غم دل را گل اگر گوش کند من و بلبل بسراییم به دستانی چند

6 زخم بر پیکر صد پاره ام از گل بنشست می فروشم به گلستان لب خندانی چند

7 چشم و دل زآینه و آب مرا پاکتر است پرده پوشی مکن از ما دو سه عریانی چند

8 زان شهیدان که خدنگ تو به جان پروردند کف خاکی به جهان مانده و پیکانی چند

9 توکه با طرّه آشفته نمی پردازی خبرت کی بود از حال پریشانی چند؟

10 نیست داغت به دل از لاله عذاران، زاهد خبری می شنوی ز آتش سوزانی چند

11 جیب پیراهن خود گل زده چاک و تو حزین در ته خرقه ناموس به زندانی چند؟

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر